۵

صبح فرداش با خوشحالی همراه مامان و بابام و در دست داشتن برگه حق طلاق راهی شورای حل اختلاف شدم و همونجا پول دادم برام درخواست طلاق رو نوشتن رفتم پیش مسئول قسمت طلاق اونم تا پاسم داد این اتاق واون اتاق برای ثبت و پول تمبر شد ساعت 11 که آقا گفتن میخوام برم ولی نگاهی به پرونده من کرد و گفت باید شوهرت بیاد ببینیم اونم  طلاق میخواد یا نه اگه خواست که حله اگه نخواست باید وکیل بگیری از طریق دادگاه اقدام کنی که 6-7 ماه طول میکشه  

یعنی برگه حق طلاق من دوزارم ارزش نداره در نهایت نظر نظر شوهرته زنگ زدم به شوهرم حالا تا قبلش طلاق میخواستا دراومده میگه کی گفته من طلاقت میدم به هیچ عنوان نمیام  

همونجا یخ کردم رفتم به آقای مسئول طلاق گفتم که من مهریه ام رو بخشیدم تا در قبالش طلاق بگیرم ولی شوهرم نمیاد اونم گفت حالا فردا بیا بهش زنگ میزنیم ، دست از پا درازتر برگشتم  

بهش زنگ زدم میگم مشکلت چیه ؟ زندگی که نمکنی به  من گفتی برو طلاق بگیر حالا نمیایی؟ 

بهم میگه بیا سند زمینی که داری بزن به نامم تا بیام  

جالب اینکه سند زمینم هم پیشه خودش بود  

وکیلم موقعی که شیراز بودم بهم زنگ زد عصر فردا ( روزی که صبحش شورا بودم) بیا دفترم باهات کار خصوصی دارم  

عصر ی که رفتم بهم گفت شوهرت و مادرش اینجا بودن فقط یه کلام بهت بگم خیلی دوست داره  

همون موقع فهمیدم که یا با پول یا بازبونش وکیلم رو خریده چرا الا ن میگم 

همون جا وکیل زنگ زد به شوهرم چه سلام و احوال پرسی گرمی کردو دعوتش کرد بیاد دفتر / جالب اینجاست روز قبلش وکیلم گفت شوهرت فقط اومده کلید دفتر رو گرفته ولی تو دفترش بهم گفت اینا کلید خونت پیشمه !!!! 

خلاصه شوهرم اومد وکیل هم حال و احوال حسابی کرد و گفت برو برای خود ت چایی بریز و مادر چطورن سیتزن آمریکاست ؟ شوهر من هم با کمال دروغگویی گفت آره درحالی که مادرش گرین کارت داره حالا اینا مهم نیست یزار بگه 

وکیل شروع به نطق کرد گفت میتونین فردا برین شورا برای طلاق اقدام کنین یا نه آقای ر شما میتونی طلاقش ندی یعنی 10 بار کرد تو دهنه شوهرم که میتونی طلاقش ندی و از دادگاه  اقدام کنی فهمیدم برای 1 میلیونش داره حرص میزنه که ما از دادگاه اقدام کنیم  

یه کمی با شوهرم بحثم شد و اونم رفت منم به ویکیلم گفتم شما وکیله منی یا اون؟ اگه میخواهین با اون یکی باشین به من بگو  که دراومد گفت نه من دارم با پنبه سر میبرم 

ساعت 30/9 از دفترش اومدم بیرون دیدم شوهرم پایین دفتره دوید دنبالم و دستمو محکم گرفت و گفت این موقع شب کجا میری ( یه حرف زشت زد که روم نمیشه بگم) منم از دستش فرار کردم و برگشتم برم تو دفتر وکیلم که دوباره تو راه پله گرفتم و گفت اگه گذاشتم بری  سر کار 

از ترسم خودمو از دستش بیرون کشیدم و مانتوم پاره شد رفتم دفتر وکیل اونم چشاش 4 تا شد گفتم دیدین گوله ظاهرش رو خوردین اونم زنگ زدبهش گفت آقای ر این چه کاریه اونم گفت زنمه دلم میخواد غلط کرده این موقع شب بیرونه  وکیل بهش گفت مرده حسابی دفتر من بودین زشته این حرفا که شوهرم گوشی رو قطع کرد و وکیل محترم تازه یادش افتادکه من پدره اینو در میارممممممم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد