۱۰

روز پنجشنبه تا بعد از ظهر جلسه داشتیم و بعد از اون خواهرم اومد دنبالم رفتیم بعد از مدت مدیدی خرید که اون هم خوارهم میخواست دستبند طلا بخره و من رفتم نظر بدم  

طلا فروش دوست برادرم هست که همیشه با ما قیمت رو مناسب حساب میکنه یا مثلا اقساطی ازش میخریم 

گردنه من خرد بشه که چند بار هم مادر شوهرم رو برده بودم تا طلا بخره یا من طلا میخواستم همراهم بوده  

تا وارد مغازه شدیم با یه حالتی سلام کرد که یعنی یه چیزی میدونه و ناراحته فهمیدم اینا یه کاری کردن بهم گفت یه لحظه بایست مشتری ها که رفتن کارت دارم من و خوارهم مشغول نگاه کردن دستبندها شدیم مغازه که خلوت شد بهم گفت چی به سرت اومده؟ دو شبه جونه بچم خوابم نبرده میخواستم بیام محل کارت گفتم خبرها به گوشتون رسیده ؟ 

گفت هفته پیش شوهرت با مادرش اومده بودن و اون انگشتری رو که برای تولدت شوهرت گرفته بود رو پس دادن و بجاش مادرش یه انگشتر برداشت( الهی حرومش بشه و به دستش نره هیچوقت) گفت حدس زدم باید اتفاقی افتاده باشه که شوهرت تنها بوده و اونم انگشتر تو رو پس دادن  

دو-سه روز بعدش مادر شوهرت با خواهر شوهر بزرگت ( که شب لیله الرغائب تا تونستم نفرینش کردم) اومدن مغازه و چه حرفایی زدن که الان شرمم میشه به زبون بیارم و همش حرف عشق و عاشقی میزدن و خیلی حرفای دیگه بعد هم گفتن یه موقع اگه دختره (شدم دختره) اومد طلا ببره به حساب پسره ما بهش ندیاااااا گفت بهشون گفتم خانم ببخشید من قبل از اینکه شما رو بشناسم عروستون رو میشناختم و به حساب اون به شما طلا میدادم در ضمن هروقت هم تو این مدت عروستون اومده از کارت خودش دیدم پول کشیده تازه با شوهرش هم یه بار اومد طلا بگیره داشت حساب کتاب پولش رو میکرد که بهشون گفتم مگه شوهرت نمیخواد بخره؟ که پسرتون گفت من برای تولدش میام میخرم 

بعدش هم پسره شما هم دیدم زشت که نیست خیلی هم خوشگله وضعش هم که خوبه پس برای چی باید عروست عاشق یکی دیگه بشه؟!!! 

گفت بهم گفتن از ما گفتن بود عروسمون رفته مغازه های دیگه اقساطی برداشته( کاری که من عاااااررررممم میشه ) گذاشته به حساب پسره ما پسرم باغ به نامش زده بوده مغازه به نامش زده بوده همه رو برداشتن تازه داداشش رفته در مغازه پسره من کتک کاری و بی آبرویی میخواستن جنسای مغازه پسرمو بدزدن  

خلاصه همونجا تو مغازه داشت سرم گیج میرفت دیدم چند روز پیش که شوهرم باهام حرف زد هی بهم میگفت نری طلا فروشی فلانی اگه پولی بدهکاری بده من بهش میدم نگو که اینا رفتن یه غلطی کردن 

خواهرم اینقدر تو راه برگشت فحششونننن داد بهم گفت خدا ازت نگذره اگه دوباره با شوهرت نامردت حرف بزنی که اینقدر بی غیرته  شب هم زنگ زد به مامانم اینا گفت که بیچاره مامانم دیروز از صبح تا ظهر زیر سرم بوده  

فقط تا تونستم نفرین کردم مخصوصا خواهر شوهر بزرگم که من نگم خدا بهتر میدونه چه زن خیانت کاریه که همه فامیل هم میدونن بعد این آدم کثیف بره پشت سره من حرف بزنه بگه من خرابم ایشالله که یه روز خواستن سنگسارش کنن انوقت میفهمم چی بهش بگم و امیدوارم به روزی بیافته که بچهاش جلوش پر پر بشن دختر که داره مطمئنم سر دخترش میاد پسراشو دوست دارم ولی نفرین کردم داغ به دلش بمونه ( نه اینکه بیچاره ها بمیرن) یه داغی که همیشه جلوی چشمش باشه مادر شوهرم هم که حسابش جداست یعنی نمیدونم چجوری میخواد تقاص پس بده گرچه که روز به روز هم داره جون تر میشه معلومه من خرابم که رفتم ترکیه با روسری بودم یا مادرشوهرم که رفته آمریکا لباس دکلته با شلوارک پوشیده خیلی دلم میخواد یه عکس از اون بزارم و یه عکس از خودم که با مامانم رفت ترکیه تو این اوجه گرما همه لباسها آستین بلند بود با شلوار جین و روسری که بصورت دستمال سرم کرده بودم مامانم هم که با مانتو و شلوار ست بود خدا شاهده تو هواپیما تا از تهران پرواز کردیم همه زنها بی حجاب شدن و دیگه نمیشناختی کین همه با تاپ و شلوار جین پیاده شدن که مهمانداره ترکه با تعجب نگاهشون میکرد تنها کسایی که با همون مانتوهاشون پیاده شدن من بودم و مادرم و یه خانم اهوازی کنارمون که شوهرش اصفهانی بود و دل خونی ازش داشت و شوهرش هم متعصب بود ، با هم دوست شدیم ، روز آخر موقع برگشت این خانم هم مانتوش باز بود و تازه گفت تو استخر هم رفتم شنا شوهرم گفته برو کی حالا اینجا ما رو میشناسه 

به هر حال از جانب شوهرم و خونوادش من معروف شدم که مامانم منو فراری داده ترکیه و من خراب شدم و عاشق یکی شدم  

سر فرصت ماجراهای ترکیه و همه داستانهاش رو مینویسم  

امروز صبح شوهرم زنگ زد بهم که خوبی چرا دبروز بهم زنگ نزدی نتونستی ؟ گفتم هم نتونستم هم نخواستم گفت چرا که با عصبانیت بهش گفتم کارشون رو که میگفت نه غلط کرده دروغ میگه از خودش درآورده مردم رو نمیشناسی دنباله حرفن ؟ گفتم بنده خدا اون از کجا میدونست من ترکیه رفتم از کجا میدونست مشکل ما چیه  

بهم میگه ببین من که گفتم پای خونوادهامون بیاد وسط کار خراب میشه الان هم ما چکار خونواده هامون داریم من و تو میخواهیم زندگی کنیم بیا فردا که وقت شورا داریم نریم و بندازش عقب تر  

که گفت نه حالا چه فرقی میکنه یه روز و دو روز عقب افتادن آخرش کار طلاقه که گفت شاید عقب افتاد فرجی شد که گفتم تنها راه ما طلاقه  

حالا همش میترسم نکنه نیاد و بگه طلاقت نمیدم و من بدبخت آواره دادگاهها بشم تو رو خدا هر کی میخونه برام دعا کنه این هفته تکلیف معلوم بشه دیگه خسته شدم بخدا بریدم اصلا غلط گفته تو این دین ما که ازدواج سنت پیامبره و نصف دین کاما میشه میخوام که دینم کامل نشه صد سال 

ازدواج چیه اونم تو جامعه ما که همش بعد از ازدواج بدبختیه خیلی خوش شانس باشی و دو طرف خوب باشن هم هنوز یه جای کار میلنگه به نظرم ازدواج مخصوصا تو سن کم بده یعنی دختره باید 29-30 ازدواج کنه و پسرها هم 35 حداقل زودتر از این بدبختیه  

به هر حال شوهرم الان گفت راه میافتم از شیراز میام که تو رو ببینم منم گفتم من که تا ساعت 2 سرکارم گفت عصر بیا بیرون گفتم من اجازه ندارم تنها بیرون بیام که گفتم ولی من میام خدایاااااا خودت رحم کن تمومش کن ازت میخوام مهر سردی به دلش بزنی و به دل من هم یه نیرو بده که با قاطعیت جلوش وایسم ای خدا خودت میدونی برگشت این زندگی تو این شرایط درسن نیست یعنی اگه الان برگردم بعد از چند ماه دوباره همین بساطه بعدش هم من که نمیتونم حرت خونوادم رو بشکنم و بگم این همه زجرکشیدین برای من ای خدا خودت تمومش کن تا این وسط یکی نمرده خودت اون بالایی و آگاهی به همه چیز و میدونه من آدم بدبختی هستم که قدرت ندارم سره یکی جیغ بکشم و هارت و پورت کنم چون دلم نمیاد پس حداقل خودت وکیل من بشو و به دلش بنداز که تموم بشه یا ارحم الراحمیننننن

نظرات 3 + ارسال نظر
پرستش شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام عزیزم
انشالله که خدا جوابشونو میده
کاش جواب تلفناش رو نمی دادی
ببخشید که فضولی کردماااااا
منم فکر میکنم برگشتن دیگه درست نیست البته خودت بهتر میدونی من که از چیزی زیاد خبر ندارم
برات دعا میکنم گلم
////////////
در ضمن کامنت پست قبلی هم من بودم یادم رفت اسممو بنویسم
حواس ندارم ای خداااااااااااا

ممنون پرستش جون از لطفت
خودم که اصلا تصمیم به برگشت ندارم چون میدونم فایده ای نداره

odsprpr شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:24 ب.ظ

با عرض درود فراوان به شما دوست عزیز
امروزه درجهان یکی از بهترین و ساده ترین و پر درآمد ترین کارها، کسب و کار اینترنتی است که روش های متفاوتی دارد
ما میخواهیم خلاصه داستان کارمندی که از این راه میلیاردر شد را برایتان بازگو کنم
در امریکا کارمندی روزانه وقت کمی را صرف آپدیت کردن وبسایت خود میکرد و تبلیغات گوگل را در سایت خود قرار داده بود و درآمد کمی از این طریق به دست می آورد روزی با خود فکر کرد که اگر وقت بیشتری را صرف وبسایتش کند میتواند پول خیلی بیشتری به دست بیاورد او از کارش در اداره استعفا داد و روزانه 6 الی 7 ساعت کار میکرد و بقیه وقتش را به خوش گذرانی می پرداخت و پول کلانی را از این راه به دست آورده بود
........................................
حتما با خود میگویید او درخارج کشور بوده و در ایران چنین چیزی امکان ندارد!!! اما نه اینطور نیست ما به شما دو سیستمی را معرفی خواهیم کرد که ایرانی های داخل کشور از آن درآمد کلانی به دست آورده اند و پرداخت پول توسط این شرکت ها تضمین شده است درضمن این شرکت ها 100% قانونی هستند و دارای مجوز از جمهوری اسلامی ایران میباشند
1- سیستم کلیکی: گروه اوکسین ادز یکی از معتبرترین این شرکت ها می باشد که نحوه کار در این سیستم به این گونه است که شما پس از عضویت باید بنرهای این سایت را در وبلاگتان قرار دهید و به ازای هر کلیکی که روی بنرها می شود مبلغی که از طرف سایت تعیین شده دریافت خواهید نمود
توجه نمایید که شرکت رفاه گستر جنوببه شماره ثبت 24516 پرداخت کلیه وجوه را ضمانت می نماید.
لینک عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?i=22810
http://www.oxinads.com/?i=22810
2- سیستم فروش محصول و دریافت پورسانت: ایران مارکت سنتر بزرگترین گروهی است که در این زمینه فعالیت دارد نحوه کار در این سیستم بدین گونه است که شما پس از عضویت برای فروش محصولات یک کد دریافت میکنید که میتوانید از هر روشی که دوست دارید محصولات را بفروشید و به صورت درصدی پورسانت خود را دریافت نمایید
لینک عضویت سریع:
http://www.iranmc.org/AdsAffiliate.php?AdsID=18545
http://www.iranmc.org/AdsAffiliate.php?AdsID=18545



8ruik شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:29 ب.ظ

ضمن عرض تبریک به شما دوست عزیز که توانسته اید با زحمات فراوان وبلاگ بسیار زیبای خود را به ثبت برسانید...و تشکر فراوان بابت مطالب بسیار ارزنده و فواید ان برای هر بازدید کننده ای...شما را به گروه بزرگ اوکسین ادز جهت درج وبلاگ خود و زیباسازی محیط وبلاگ، به ازای ثبت وبلاگ و واریز پول توسط ما به شماره حساب بانکی شما دعوت مینماییم...
ثبت نام با شما....بازدید روزانه از وبلاگتان و واریز پول به حساب بانکی شما توسط ما...کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?a=22810

همچنین سایت های پر بازدید ایران ، عضویت فعالی دراین گروه دارند....به ازای هر کدام از وبلاگهایتان پول در میاورید......تعداد زیاد اعضای این گروه نشاندهنده رسمیت این گروه و هیچ گونه سوء استفاده است. فقط وبلاگ خود را ثبت نمایید و پول پارو کنید...بدون هیچ گونه چشم داشت و تضرر مالی....در هر کجا و در هر زمان و درهر وضعیت مالی که هستید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع فقط در اینجا:
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
ما منتظر شماییم به ما بپیوندید
درضمن برای فعال شدن حسابتان باید کد بنر ها را در سایتتان قرار دهید




برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد